فهرست مطالب
Toggleرویکرد دوم مفهومی همانند رویکرد سیستمی دارد. برای شناخت بهتر و درک بالاتر از این دو رویکرد و تفاوت آنها، نیاز است تا با مفهوم رویکرد تجزیه ای و رویکرد سیستمی آشنا شوید.
رویکرد تجزیه ای در شناخت سیستم ها به معنای خرد کردن سیستم به قسمت های کوچک تر و آنالیز هر قسمت سیستم است. در صورتی که استفاده از تحلیل ترکیبی سیستم ها به معنای کارهای تیمی و بررسی های کلی سیستم توسط یک تیم و در نهایت آنالیز تمامی نتایج و رسیدن به یک نتیجه مشترک است. در ادامه قصد داریم شما را با مفهوم رویکرد سیستمی، بیشتر آشنا کنیم.
رویکرد سیستمی چیست؟
در ابتدا باید گفت که سیستم به معنای یک مجموعه متشکل شده از اجزای مرتبط به هم است. هر کدام از این اجزا وظیفه ای مشخص دارند، که در راستای نتیجه ای مشخص انجام می شوند.
اختلال در عملکرد هر کدام از این اجزا می تواند نتیجه نهایی را مختل نماید. از آنجایی که تمامی سیستم ها دارای یک ورودی، پردازش، خروجی و بازخورد می باشند.
رویکرد سیستمی برای تمام مدیران سازمان های مختلف، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا در صورت برنامه ریزی نداشتن و مشخص نکردن رویکرد سیستمی، ممکن است تمامی روند اجرای سیستم ها، به مشکلاتی برخورد نمایند.
رویکرد های سیستمی به مدیران کمک می کند تا، بتوانند الگوها و فعالیت های مختلف را در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار دهند و بصورت کلان متوجه شوند که چگونه می توانند در مسیر موفقیت قرار بگیرند.
برای آشنایی بهتر با رویکرد سیستمی، بهتر است با ذکر یک مثال شما را با روند آن، بیشتر آشنا کنیم. به طور مثال در بدن انسان ها هر کدام از اجزای بدن، با توجه به فرمان مغز به فعالیت می پردازند و رفتار هر کدام از این اجزا در روند کلی سیستم ( که همان بدن انسان است) تاثیر می گذارد.
به همین دلیل نمی توان هر کدام از این اجزا را مانند رویکرد تجزیه ای به طور مستقل و جداگانه تعریف نمود. تمامی اجزای بدن در راستای حیات و سلامت انسان، با مدیریت مغز به فعالیت می پردازند. رویکرد سیستمی نیز، روندی مشابه با سیستم بدن انسان دارد.
ویژگی های رویکرد سیستمی
کلی گرایی
یکی از مهم ترین ویژگی های رویکرد سیستمی، این است که در این رویکرد سیستم در هیچ شرایطی از کل به جز تبدیل نمی شود بلکه از جز به سمت کل می روند و کل را بررسی می کنند.
ورودی و خروجی
تمامی سیستم ها به طور کلی دارای یک ورودی ( داده) و یک خروجی ( ستانده) مشخص هستند. بعنوان مثال ورودی فرایند تولید، برنامه تولید، مواد اولیه و درخواست است و خروجی آن، محصول تولید شده و گزارش است.
پیوستگی اجزا
تمامی اجزای یک سیستم به یکدیگر وابسته هستند و تمامی فعالیت های آنها با یکدیگر پیوستگی دارند. هرگاه یکی از اجزا دچار مشکل شود، بر روی کل سیستم اثر می گذارد، مانند بدن که اگر هر قسمتی دچار مشکل شود، کل بدن از کار می افتد.
هدف
تمام اجزای سیستم در راستای رسیدن به یک هدف مشخص، فعالیت می کنند.
تبدیل
در رویکردهای سیستمی تمامی داده ها و ورودی ها به خروجی تبدیل می شوند.
تنظیم
تمامی اجزای یک سیستم باید به گونه ای تنظیم شوند که، به یک خروجی مشخص دست یابند.
نظم
بی نظمی و گسیختگی در یک سیستم به معنای پایان سیستم و از بین رفتن آن است. بنابراین در رویکرد سیستمی، نظم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. رویکرد سیستمی و در کنار آن رویکرد و نگرش فرایندی، برمبنای نظم است و بدون آن معنایی ندارد.
روند فعالیت
یک سیستم کلی به چندین سیستم های کوچک تر تقسیم بندی می شود. که هر کدام از سیستم های کوچک دارای اجزای مختلفی هستند. و تمامی سیستم های کوچک خود اجزای سیستم اصلی می باشند.
جدا سازی
سیستم هایی که از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار هستند. از واحدهای تخصصی برای انجام فعالیت ها استفاده می نمایند.
هماهنگی خروجی
تمامی ورودی ها باید به گونه ای بررسی شوند که، تمامی خروجی های اجزا با یکدیگر هماهنگی کامل داشته باشند، تا بتوانند یک هدف مشخص و خروجی معین داشته باشند.
انواع تفکر سیستمی در کسب و کار
برای اینکه افراد بتوانند تفکر سیستمی داشته باشند، نیاز است تا مهارت هایی را در خود تقویت نمایند. از انواع این مهارت ها می توان به تفکرهای پویا، ایستا، علت، اثر، علمی، کمی و … اشاره نمود. آشنایی با این تفکرات از مهارت های ابتدایی شناخت تفکر سیستمی می باشد.
در ادامه با این تفکرات بیشتر آشنا خواهیم شد.
تفکر پویا
آشنایی با این تفکر می تواند مهارت قرار دادن هدف ها و موضوعات را در قالب الگوی رفتاری در شما تقویت نماید. در این تفکر سیستمی مشکلات و اتفاقاتی که در طول زمان رخ می دهند از اتفاقاتی که یکبار در طول زمان رخ می دهند، بسیار مهم تر هستند.
به طور مثال در کسب و کار های مختلف، بررسی گزارش اتفاقات سالانه می تواند به حل مشکلات در کسب و کار کمک نماید. تا سرمایه و درآمد کار افزایش پیدا کند.
تفکر علت
از دیگر تفکرات و مهارت های مهم در تفکر سیستمی شناخت سیستم به عنوان یک علت است. پس از آنکه موضوعات و مسائل یک سازمان به عنوان الگوی رفتاری سازمان مشخص شد. نیاز است تا مدلی ساخته شود که راه حل هایی برای بهبود و تقویت این الگو ارائه دهد.
در این مهارت سیستم به عنوان یک علت مشخص می شود که برای پیشرفت آن، چیزی به الگوی رفتاری اضافه و چیزهایی از آن حذف می شود. از مهم ترین تمرینات شناخت این مهارت، به عهده گرفتن مسئولیت اشتباهات است.
تفکرات جنگل بین
برخی از کسب و کارها برای دست یابی به موفقیت و شناخت مشکلات سازمان، روی جزئیات بیشتر تمرکز می کنند. تفکر سیستمی جنگل بین، تمامی جزئیات را دسته بندی می کند تا، به کل سیستم دست پیدا کند. (درخت به درخت بررسی می کند) در این تفکر بر روی شباهت ها بیش از تفاوت ها تمرکز می شود و ویژگی منحصر به فرد هر کارمند شناسایی می شود. تا خصوصیات مشترک او با خواسته های سازمان و دیگر کارمندان، مشخص شود.
تفکرات عملیاتی
در این تفکر، مهارت اصلی یافتن دلایل مختلف هر موضوع می باشد. در این تفکر یادگیری با تجربه کردن همراه است. به همین دلیل نحوه یادگیری مهارت های مختلف قطعا موثرتر و با کیفیت تر خواهد بود.
به طور کلی این تفکر تمامی فرایند یادگیری را در قالب ساختار نمایان می کند و هدف آن ثابت کردن این موضوع است که، هر عاملی بر نتیجه نهایی تاثیر می گذارد. این نوع از تفکر نقطه مقابل تفکرات عامل بین می باشد.
هدف ما در هلدینگ کاسپین بهینه سازی مقالات با رویکرد ارائه ارزش به خوانندگان میباشد. خواهشمندیم با ارائه نظر
در قسمت دیدگاه در پایان مقاله و بیان موضوعات مورد نظر ما را در راستای رسیدن به این هدف یاری نمایید.
تهیه شده در تیم تولید محتوای هلدینگ کاسپین
بدون دیدگاه