فهرست مطالب
Toggleمدیران با توجه به وظایف، نقشها و کارکردهایشان در سازمان به دستههای مدیران عالی و مدیران میانی و مدیران عملیاتی تقسیم میشوند. این مقاله سطوح مدیریت در سازمانها را مورد بررسی قرار میدهد. مثلاً یک شرکت برای اجرای پروژههای عمرانی خود، آگهی استخدام مدیر پروژه را منتشر میکند. برای اجرای امور مالی و نگارش لوایح مالیاتی، مدیر مالی استخدام میکند. جهت انجام هماهنگیهای لازم در بخش فروش هم که باید مدیر فروش استخدام کرد. همانطور که میبینید در یک سازمان (مخصوصاً در سازمانها و کسب و کارهای بزرگ و توسعهیافته)، مدیریت و نظارت بر تمام امور، توسط یک نفر به تنهایی امکانپذیر نخواهد بود.
بنابراین با ایجاد سطوح مختلف مدیریتی، این امر تسهیل خواهد شد. تعداد سطوح مدیریت در سازمانها بستگی به اندازه و بزرگی آن شرکت، ارزش بازار و ذات تولید بر حسب کیفیت و همچنین کمیت دارد. در یک دستهبندی کلی، مدیران به ۳ سطح عالی، میانی و عملیاتی تقسیمبندی میشوند.
مدیران عالی، بالاترین سطح از سطوح مدیریت در سازمانها
اولین سطح از سطوح مدیریت در سازمانها به مدیران عالی یا همان مدیران ارشد، اختصاص دارد. معمولاً گروه کوچکی از افراد، تیم مدیریت ارشد در یک سازمان را تشکیل میدهند. این افراد که شامل رئیس و معاونان وی در سازمان هستند را مدیر رده بالا نیز مینامند. اگر میخواهید بدانید که نقش این مدیران چقدر در سازمانها اهمیت دارد. مدیران عالی مسئولیت ادارهی کل سازمان را بر عهده دارند.
این مدیران، کمتر خودشان را درگیر اتفاقات کوچک و جزئی در سازمان کرده و تمرکز خود را بر روی کارهای مهمتری میگذارند. در واقع، آنها اهداف بلندمدت و برنامههای راهبردی سازمان را تنظیم میکنند. مدیران عالی، بیشتر وقت خود را در خارج از سازمان برای انجام معاملات تجاری صرف مینمایند. برای انجام این کار هم معمولاً با مدیران سازمانهای دیگر به بحث و تبادل مینشینند.
وظایف مدیران عالی (Top Management)
- ایجاد اصلاحات مناسب و بهموقع در سازمان
- نظارت، تفسیر و بهرهبرداری از فعالیتهایی که مربوط به سازمان میباشد.
- بهعنوان نمایندهی سازمان و کسب و کار، یک ذهنیت خوب و عمومی در پرسنل ایجاد نمایند.
- اعمال نفوذ بر تصمیمات و طرحهای جاری که برای پیشبرد اهداف سازمان در نظر گرفته شده است.
- اتخاذ تصمیمات استراتژیک و بررسی مداوم روند حرکت سازمان در جهت دستیابی به اهداف بلندمدت
- حمایت از سازمان به جهت حفظ بقای آن و منافع سهامداران، کارمندان، مشتریان و تأمینکنندگان منابع
- در راستای دستیابی به اهداف کلی نظام اقتصادی و اجتماعی که سازمان برای آن فعالیت میکند، تلاش کند.
مدیران میانی، دومین سطح از سطوح مدیریت در سازمانها
وظایف مدیران میانی (Middle Management)
مدیران سطح متوسط حکم قلب تپنده را در یک سازمان دارند. زیرا این دسته از مدیران با عملکرد شایستهی خود میتوانند شادابی و نشاط را برای سازمانها به ارمغان بیاورند. گفتیم که این مدیران سایر بخشهای مختلف و سایر سطوح مدیریت در سازمانها را به هم ارتباط میدهند. پس انجام هماهنگیهای لازم در سازمان، از مهمترین وظایف این مدیران است. در ادامه برخی دیگر از وظایف مدیران میانی را بیان خواهیم کرد:
- ارائهی پیشنهادات سازنده به مدیران ارشد
- انگیزه دادن به پرسنل جهت افزایش تولید و بازدهی
- رسیدگی به اهداف کوتاهمدت برای حصول نتایج مطلوب
- پیروی از قوانین، استراتژیها و سیاستهای تعیین شده توسط مدیران عالی
- تدوین تمام گزارشهای تجزیه و تحلیلی به صورت جزء به جزء از شرکت و پرسنل
- پردازش اطلاعات، انجام برنامهریزیهای عملیاتی و نظارت مداوم بر فعالیتهای کارکنان در سازمان
- برقراری ارتباط موثر بین فعالیتهای عملیاتی مدیران رده پایین و فعالیتهای راهبردی مدیران ارشد
مدیران عملیاتی، سومین سطح از سطوح مدیریت در سازمانها
وظایف مدیران عملیاتی (First Line Management)
بر خلاف دیگر سطوح مدیریت در سازمانها در این سطح از مدیریت، کارهای عملی و اجرایی اولویت بیشتری نسبت به مفاهیم ذهنی و تفکر استراتژیک دارند. این مدیران، باید مهارتهای فنی داشته باشند تا بتوانند در صورت لزوم به کارگران و کارمندان زیردست خود کمک کنند. برخی دیگر از وظایف این مدیران به شرح زیر میباشد:
- ارزیابی عملکرد پرسنل سازمان
- نظارت بر فعالیتهای کارکنان زیردست
- انتقال صحیح برنامههای عملیاتی سازمان به کارکنان
- تحلیل و بررسی آسیبپذیری سازمان و تعیین میزان آن
- حفظ استانداردهای کیفیتی در رابطه با محصولات تولید شده
- ارائهی برنامههای عملیاتی جهت دستیابی به اهداف مختلف در سازمان
وظایف اصلی و مشترک بین تمام مدیران سازمان
به طور کلی، چهار وظیفهی اصلی عمومی و مشترک بین تمام سطوح مدیریت در سازمانها وجود دارد. با توجه به سطحی که مدیر در آن قرار دارد، اهمیت برخی از این وظایف برای آنها پررنگتر خواهد شد. برای مثال مدیران عالی بیشتر وظیفهی سازماندهی و برنامهریزیهای بلندمدت را برعهده دارند. سازماندهی و رهبری از جمله وظایف مهم مدیران میانی میباشد. عمده وظیفهی مدیران عملیاتی هم رهبری و کنترل می باشد. اما وظایفی که در زیر آوردهایم، بین تمام این مدیران مشترک میباشد:
- کنترل: کنترل تمام امور در حال اجرا و پیگیری آنها
- برنامهریزی: داشتن برنامهریزی مدون برای پیشبرد امور سازمانی
- سازماندهی: سازماندهی افراد و فعالیتها در راستای سهولتبخشی به انجام امور سازمانی
- رهبری: رهبری و هدایت کارکنان برای رسیدن به اهداف سازمانی و بهکارگیری دقت لازم جهت عدم انحراف از خط مشی سازمان
سخن آخر
همانطور که در این مطلب خواندید، مدیران ارشد نگاه بلندمدتی نسبت به سایر مدیران داشته و به تدوین استراتژیها و اهداف کلی سازمان مشغولند. مدیران میانی وظیفه برنامهریزیهای میانمدت و کوتاهمدت را بر عهده دارند. در نهایت مدیران اجرایی هم وظیفهی عملیاتی ساختن ایدههایی را دارند که در سطوح بالاتر تصمیم به انجام آنها گرفته شده است.
اما بر خلاف تصور عمومی و اشتباهی که وجود دارد، نمیتوان گفت که هیچ یک از سطوح مدیریت در سازمانها بر دیگری برتری دارد. هر سطحی از مدیریت به نوبهی خود از اهمیت خاصی برخوردار است. حضور تمام مدیران در کنار هم برای دستیابی به اهداف سازمان ضروری میباشد. هر کدام از مدیران سازمان علیرغم سطح و مرتبهی خود نقش اساسی در سازمان دارند و عملکرد غلط آنها خسارات جبرانناپذیری به کل بدنهی شرکت و سازمان خواهد زد.
هدف ما در هلدینگ کاسپین بهینه سازی مقالات با رویکرد ارائه ارزش به خوانندگان میباشد. خواهشمندیم با ارائه نظر
در قسمت دیدگاه در پایان مقاله و بیان موضوعات مورد نظر ما را در راستای رسیدن به این هدف یاری نمایید.
بدون دیدگاه